یوزف منگل، معروف به “فرشته مرگ”، شخصیتی است که به خاطر جنایاتش در اردوگاه کار اجباری آشویتس در طول جنگ جهانی دوم به یاد میآید. او به دلیل انجام آزمایشات مرگبار بر روی زندانیان اردوگاه کار اجباری نازی مشهور شد.
او در 16 مارس 1911 در گونزبورگ به دنیا آمد، در دانشگاه مونیخ در رشته پزشکی و مردم شناسی تحصیل کرد و در سال 1935 دکترای خود را دریافت کرد.
منگل در سال 1937 به حزب نازی و در سال 1938 به Schutzstaffel، یک سازمان شبه نظامی بزرگ تحت رهبری آدولف هیتلر، پیوست.
او در ماه مه 1943 به آشویتس رسید و به عنوان پزشک اردوگاه منصوب شد. وظیفه اصلی او تصمیم گیری در مورد سرنوشت زندانیان ورودی بود. او تصمیم گرفت که چه کسی باید در شرایط سخت کار کند و چه کسی مستقیماً به اتاق های گاز رفت تا کشته شود.
آزمایش های پزشکی او به دلیل ظلم شدید و عدم ارزش علمی بدنام بود. او به ویژه بر روی دوقلوها تمرکز کرد زیرا معتقد بود که مطالعه آنها می تواند اطلاعات ژنتیکی را نشان دهد که می تواند برای ایده های نازی ها مفید باشد. قربانیان، از جمله کودکان و بزرگسالان، جراحیها، تزریقها و سایر روشهای دردناک را بدون هیچ گونه تسکین درد تحمل کردند که اغلب منجر به مرگهای دردناک میشود. او حتی سعی کرد رنگ چشم خود را از طریق تزریق تغییر دهد. این آزمایشات بدون رضایت قربانیان انجام شد.
«فرشته مرگ آشویتس در یک انحراف وحشتناک نقش دکتر، از دانش خود در مورد چگونگی کارکرد زندگی برای از بین بردن آن استفاده کرد. در گزارش وزارت دادگستری ایالات متحده آمده است: او تعیین کرد که چه کسانی فوراً در اتاقهای گاز آشویتس خواهند مرد و چه کسانی قبل از کشته شدن برای کار یا «علم نازی» مورد استثمار قرار خواهند گرفت.
«زمانی که زندانیان به آشویتس رسیدند، منگله و همکارانش «پزشکان» آنهایی را که از نظر پزشکی مناسب به نظر میرسیدند (بنابراین آنها را به زحمت در شرایط غیرانسانی و اغلب کشنده محکوم میکردند) یا کسانی که از رایش سوم به روشهای دیگر بودند، برای کار برده انتخاب کردند. اکثریت قریب به اتفاق، بلافاصله با گاز گرفتگی در اتاقهای خفگی طراحی شده به قتل رسیدند.»
گفته میشود که او برای آزمایشهای خود اعضای زندانیان را بدون بیهوشی خارج کرده و افراد مورد آزمایش خود را عمداً به بیماری مبتلا میکند.
منگله به دلیل نقش بسیار مشهود و قابل توجه خود در حکومت جنایتکارانه وحشت رژیم هیتلر، به نماد مجازی هولوکاست تبدیل شد. به ویژه، نام او مترادف با شر آشویتس شد.
هنگامی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید، منگل آشویتس را ترک کرد و سال ها از اسارت فرار کرد. با وجود تلاشهای بازرسان جنایی نازی و مقامات بینالمللی، او موفق شد از تعقیب قضایی در چندین کشور با نامهای مستعار مختلف فرار کند.
در سال 1979 شواهد کافی برای تایید مرگ منگله در برزیل وجود داشت، جایی که او تحت نام فرضی زندگی می کرد. معاینات پزشکی قانونی در سال 1985 به طور مثبت بقایای او را شناسایی کرد و تأیید کرد که او در یک حادثه شنا غرق شده است.
منگل به عنوان مظهر شر در آشویتس شناخته شد، جایی که بیش از یک میلیون نفر، اکثرا یهودی، به قتل رسیدند. اقدامات او که به عنوان سوء استفاده ظالمانه از دانش پزشکی تلقی میشود، نشان داد که مردم چگونه میتوانند تحت حکومتهای ظالم فرو روند.